مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

به رسم همیشگی و عرض ادب خدمت دوستان و عزیزان وبلاگی به وبگاه استاد عزیزم جناب عاشوری(درد جاودانگی )رسیدم و داستان زیبایی نظرم را جلب کرد . در این پست این حکایت را به اشتراک می گذارم شاید تلنگری باشد برای من و شما ، خواننده عزیز که بیشتر از قبل جایگاه و مقام مادرمان را ارج نهیم .

 روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سئوال می کند : آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد ؟ خطاب می رسد : آری ! موسی با حیرت می پرسد : آن شخص کیست ؟ خطاب میرسد : او مرد قصابی است در فلان محله ، موسی می پرسد : می توانم به دیدن او بروم ؟ خطاب می رسد : مانعی ندارد !

ادامه مطلب را بخوانید .....

ادامه مطلب ..

ایستاده از راست به چپ :

آقایان حسین جعفری دبیر ادبیات ، هوشنگ امیری دبیر شیمی ، محمد نورافکن دبیر زبان ، شهریاری دبیر !!!.... آچار فرانسه همه درسها

نشسته از راست به چپ :

آقایان عبدالرضا بابااحمدی دبیر دینی ، سید حسین مزارعی مدیر مدرسه ، سید جعفر مهدوی دبیر ادبیات

ادامه مطلب ..

سید جعفر مجتهد مزارعی از علمای طراز اول مشروطه بودند که همواره میداندار عرصه علم و سیاست بودند.

 آیت الله سید جعفر مجتهد مزارعی در خانواده ای از سلاله سادات در شهر وحدتیه چشم به جهان گشود .دوران کودکی و نوجوانی را در قریه مزارعی (وحدتیه کنونی) سپری کرد و پس از آن کمر همت به تحصیلات حوزوی بست .وی برای پیگیری این مهم راهی نجف اشرف گردید و در آن شهر رحل اقامت افکند. در طول این دوره از محضر اساتید مبرّز حوزه نجف اشرف کسب فیض نمود و موفق به کسب درجه اجتهاد گردید. ایشان پس از این جهت ادای دین خود به مردم به روستای  خویش بازگشت و مدتی را در آنجا به تبلیغ علوم دینی مشغول بود. پس از مدتی  محیط روستا برای روح بزرگ او کوچک نمود و  تصمیم به مهاجرت به شهر شیراز گرفت.ایشان در آنجا به تدریس علوم دینی و فعالیتهای دینی و سیاسی پرداختند و در طی این دوران به عنوان یکی از علمای طراز اول حوزه شیراز مطرح گردید .با شروع مبارزات سیاسی مردم در دوره قاجار برای تاسیس عدالتخوانه و مجلس مشروطه در صدر رهبران سیاسی این جنبش قرار گرفت.

ادامه مطلب را بخوانید .....

ادامه مطلب ..

نقل است حدود اوایل دهه چهل شمسی ، منطقه دشتستان مورد هجوم ابر آسای ملخ ها یا به اصطلاح " میگ ها " گردید به طوریکه کلیه زمین های کشاورزی را چون لایه ای از آب پوشاند و آنچه سبزی و روییدنی بود از بین برد . به فاصله ای اندک زمین کشاورزی پوشیده از مزروعات کشاورزی تبدیل به زمینی لخت و عور می گردید و گویی سالها پوشش سبزه به خود ندیده است .

با هجوم ملخ هایی که به قولی از سمت دریا و کشور عربستان می آمدند ، مردم آبادی به صورت کاروانی به صید آنها پرداخته و هر خانوار در حدود ۵۰ تا ۱۰۰ کیلو از آن را در گونی کرده و پس از آن در دیگ های بزرگ ( پاتیل ) آنرا آب پز نموده و در زیر آفتاب خشک می کردند . پس از این مرحله آنها را در ظرف هایی که با برگ نخل درست کرده بودند و " بل " نام داشت برای مصرف خود ذخیره می کردند .

ادامه مطلب ..

نفس در نفس من که دارم شما را

گمان برده ای بی خیالم وفا را؟

چه دوری! ولی با شمیم حضورت

به دردم مفیدی تو نقش دوا را

پس از هر نفس از هوای نصیبم

خودم می چشم نصفه ی این هوا را

نباشی اگر، با که قسمت کنم، آی؟!

همین نصفه ی از هوا مانده جا را

گذر کردم از کوچه تان تا که شاید

تو هم باشی و باشد از نو صفا را

نبودی عزیزم ولی در که وا شد،

بهشت خدا دیدم آن سرسرا را

ادامه مطلب را بخوانید ................................

ادامه مطلب ..

آزادگان آمدند همان طور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور. آمدند با همان صلابت همیشگی، همان طور که دیروز رفته بودند. امروز که آمدند، بوی اسپند و دود، بوی عطر خاطرات، و بوی مهربانی و انتظار فضای دل ها را سرشار از شور و شعف کرد.

حسّ غریبی بود. عشق خودنمایی می کرد. اقاقیا به استقبال آمده و آفتابگردان صورت خود را به خورشید سپرده بود. نسیم، مژده وصل می داد. انتظار پایان یافت و بازگشت پرستوها، سخنی بود که هر پیر و جوانی ورد زبان خود کرده بود.

آری، آن روز عشق طلوع کرد.  چشم های همگان اشک بار بود، نه به خاطر غم و اندوه، بلکه این بار از شوق وصال؛ چرا که وعده خدا محقق شده بود «اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا؛ به درستی که پس از هر سختی آسانی است».

روز شنبه به مورخه بیست و ششم مردادماه سالگرد ورود این کبوتران سبکبال است . بواسطه اختلال در اینترنت امکان آپلود عکس آزادگان شهر نبود و حتما عکس ها را در فرصتی دیگر می گذارم . خواستم به واسطه این درگاه مجازی این روز عزیز و فرخنده را به عزیزان تبریک بگویم . هنوز از یاد نبرده ام که سر پل شهر تمامی مردم گرد هم آمده و این عزیزان را بر دوش کشیده و بدرقه می کردند . یادم نرفته همسایه امان ، سکینه ، چه اشکبار و مشتاق به دنبال رستم زال بود . یادم نرفته آزاده جواد بابااحمدی را روی دست تا منزل پدری بدرقه کردیم و ایشان بر بالای پشت بام رفته و به احساسات مردم پاسخ داد . 

آری !

آن روزها ، روزهای شیرینی بود با طعم این سرود حماسی ماندگار :

ازنگاه یاران به یاران ندا می رسد
دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد

این شب پریشان پریشان سحر می شود
روز نو گُل افشان گل افشان به ما می رسد

بخت آن ندارم که یارم کند یاد من
حال من که گوید که گوید به صیاد من

گرچه شد به نیزار گرفتار به بیداد او
عاقبت رسد عشق رسد عشق به فریاد من

از نگاه یاران به یاران ندا می رسد
دوره ی رهایی رهایی فرا می رسد

ساقیا کجایی کجایی که در آتشم
وز غمش ندانی چه ها می کشم

ساقی از در و بام در و بام بلا می رسد
بر دلم از این عشق از این عشق چه ها می رسد

  

از همشهریان عزیز درخواست خاطرات آن روزهای به یادماندنی را داریم . باشد که با این خاطرات اندکی لبخند بر لبان این آزادگان سرفراز بنشانیم .

ادامه مطلب ..

با راه اندازی وبلاگ کتابخانه عمومی شهر در این پست بر آن شدیم با این مرکز فرهنگی بیشتر آشنا شویم .

کتابخانه عمومی شهر وحدتیه در سال ۱۳۸۱ در زمینی به مساحت ۹۳۶ متر تحت نظر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی افتتاح گردید .

کتابخانه کار خود را با ۱۲۰۰ جلد کتاب که از طرف مردم خیر و فهیم شهر و همچنین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دشتستان اهدا و با یک نفر نیروی انسانی ، سرکار خانم حیاتی ، دانش آموخته رشته کتابداری آغاز به کار کرد .

از فروردین ماه ۱۳۸۲ درب کتابخانه رسما بر روی همشهریان با امانت دادن کتاب آغاز و پس از گذشت چند ماه از راه اندازی ، غرفه نشریات نیز در موضوعات مختلف اضافه و مورد استقبال همشهریان قرار گرفت .

 

ادامه مطلب ..

در این پست به سومین مامای شهر خیرالنساء نصرالهی ،مادر محمد حسین مشهدی خورشید ، فرزند غلامحسین و متولد ۱/ ۷/۱۳۰۳ به صورت مختصر می پردازیم . طبق شنیده ها اولین ماماهای شهر، مادر محمد شیخ حاجی و مادر خداکرم مراد یعنی خواهر خال قربان می باشند. پس از این دو بزرگوار ، "دی محسین میش خورشید " طبق صحبت های خود شروع کار خود را به صورت حرفه ای ، بیست سالگی اعلام می کند . ایشان به دلیل کهولت سن خیلی خاطرات خود را فراموش کرده ولی دو چیز را هرگز فراموش نمی کند :

۱- اولین پسری که به دنیا آورده است : سید موسی موسوی فرزند سید احمد

۲- اولین دختر که به دنیا آورده است : سخاوت کشاورز دختر مرحوم حاج نجف کشاورز

با تشکر از گودرز رحیمی برای تهیه این مطلب

 

ششمین جلسه انجمن ادبی کتابخانه عمومی وحدتیه ،همزمان با حلول پربرکت قرص شوال،در دو گروه خواهران و برادران برگزار شد.

جلسه ویژه خواهران پنجشنبه مورخ ۱۷/۵/۹۲ ساعت ۱۸۳۰ الی ۱۹۳۰ و با مسئولیت خانم صغری مزارعی در سالن کتابخانه عمومی برگزار شد. و با طرح پیشنهادی دو گروه،موضوع نشست،معرفی سیمین بهبهانی و سیر در آثار وی و بررسی آن،مورد توجه قرار گرفت.سرکار خانم ساره نجفی زبان شعر سیمین را ساده و و به دور از حد و مرز شعری معرفی نمودند.سپس چند تن از اعضاء شعر خود را قرائت و بررسی محتوایی آن،به جلسه بعد موکول شد.لازم به ذکر است ،خانم نجفی همکاری با خود را در زمینه ادبیات با هفته نامه نسیم جنوب آغاز کرده است.

ادامه مطلب ..

تیم شاهین

ایستاده از چپ به راست :

حسین قلی سلیمی ، محمدرضا کاووسی ، علی رامشک ، هیبت کاووسی ، غلام جعفری ، ضرغام کاووسی ،اسماعیل سلیمی نظر

نشسته از چپ به راست :

داریوش کاووسی ، غلامرضا کاووسی ، ابوالقاسم کاووسی ، علی بارگاهی ، خدارحم آرایش ، محمد حسن نصرالهی

تیم آزادی

ایستاده از راست به چپ:

اسماعیل سلیمی نظر ،حسین بحرینی ،علی اسماعیلی ، رحمان عابدی ، علی ممتاز ، رحیم عابدی ، فتح الله بابااحمدی ، نادر هادیپور ، مرتضی بابااحمدی ،رمضان ملکی ، ناصر هادیپور

نشسته از راست به چپ :

سید نعمت موسوی ، رجب عابدی ، محمد حسین نصرالهی ، هیبت دریسی ، اسماعیل ستوده ، حسن شیری ، خدارحم آرایش ، حسین شیری ، اسد اسماعیلی

تیم پرسپولیس

ایستاده از راست به چپ :

اسماعیل سلیمی نظر ، محمد بحرینی ، حسین بحرینی ، علی محمد دادور ، محمد رامشک ، امرالله آسایش ، ابوالقاسم دشتگوری ، خلیل نوروزی از بوشهر ، مصطفی کرمی

نشسته از راست به چپ :

محمد حسن آرایش ، علی رنجبر از دالکی ، خدارحم آرایش ، آشور بندری ، قاسم بحرینی ، حسن حیدری ، حسینقلی دشتگوری

 

 

 

( عکسی از درگذشت شیرکو بی کس )

دیشب به تاریخ هفدهم مردادماه نود و دو شمسی افتخار حضور در جمع صمیمی و پرشور انجمن ادبی شهر را یافتم . لذت شعر و نقد شعر ناخواسته مرا به حال و هوای ده سال پیش برد جایی که در کلاسهای ادبیات انگلیسی به نقد و بررسی اشعار می پرداختیم . یاد جمع چهار نفره دوستان کیانی ، رسولی و مطبوع افتادم که هرهفته در صبحی دل انگیز در کنار دریای آرام خلیج فارس با صدای برخورد موج بر صخره و پرندگان دریایی و البته صبحانه و چایی دلچسب ، به شعر خوانی از شکسپیر ، جان دان و ... می پرداختیم .

ادامه مطلب بخوانید....

ادامه مطلب ..

 پنجمین جلسه انجمن ادبی کتابخانه عمومی وحدتیه،با حضور آقای مجری فرد رئیس اداره کتابخانه های عمومی دشتستان و جعفری مسئول فرهنگی اداره کل کتابخانه های عمومی استان بوشهر ، پنجشنبه مورخ ۹۲/۰۵/۰۳ ساعت ۱۸۳۰ عصر در سالن مطالعه کتابخانه عمومی برگزار شد.

 جلسه  با قرائت غزلی از دیوان حافظ توسط آقای محمدجعفر کشاورز،پیشکسوت علمی آغاز شد. سپس به دعوت مسئول کتابخانه و آقای مزارعی مسئول انجمن،ابتدا چند تن از اعضاء اشعار خود را قرائت نمودند که مورد بررسی قرار گرفت.

ادامه مطلب بخوانید......

ادامه مطلب ..

به نام یگانه دادار هستی

میهمان عزیز و گرامی!

حضور گرم جنابعالی را به این درگاه همدلی خیر مقدم می گوییم .

بسی خرسندیم که نرم نرمک این درگاه همدلی جایگاه خود را در میان اهالی فرهنگ دوست زادگاهم ، وحدتیه و هم استانی هایم یافته است.

از این راه دوستان فرهیخته و بیشماری را از جای جای این میهن سرفراز یافته که هر از گاهی این وبگاه را مورد تفقد خود قرار می دهند . دوستان زیادی چه به صورت مکتوب و چه شفاهی نظر مساعد خود را با اینجانب در میان گذاشته و دوستانی دگر انتقاداتی را وارد نموده اند . به عنوان مثال دوستی می گفت شما با به کار بردن عنوان " مزیری - بی ورا " به اختلافات دامن می زنید و چرا از وحدتیه استفاده نمی کنید ؟ جواب این دوست عزیز را اینگونه پاسخ دادم :

مگر می شود تاریخ یک شهر را به نسیان سپرد . مگر نه این است که همه ما کودکی خود را در کوچه پس کوچه های مزیری و بی ورا گذرانده ایم و با این دو نام بزرگ شده ایم ؟ دوم اینکه مگر یکی از آبادی ها را ما آورده ایم که بخواهیم به اختلافات دامن بزنیم . نام هر دو آبادی با هم عجینند، " مزیری - بی وراء " و همانطور که شاعر و دوست عزیز جناب علی حسین جعفری سروده :

در هر نفسی که می کشم من                  خاک مزیری و بی برا هست .

قصدم از نگارش این چند سطر یک نظر سنجی است به اینکه :

- تا چه حد عنوان این وبلاگ نظر شما را جلب نموده است ؟

- چه زمانی با این وبلاگ آشنا شده اید ؟ اولین بار است ، ابتدای راه اندازی یا میانه راه .

- اینگونه نوشتن و سیر در تاریخ و فرهنگ این زادبوم کهن و عزیز آیا مورد رضایت شماست ؟

- انتقاد و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید .

سخن آخر :

خوشحالم که وبلاگ توانسته تا حدودی رسالت خود را جامه عمل بپوشاند و به عنوان پایگاه و رفرنسی برای همشهریان باشد که بتوان به آن رجوع کرد و گاهی هم استناد .

چند وقت پیش به دلیل سوء برداشت از یک عکس در سایت های خبری و ربط آن به مزیری ، همشهریان با استناد به وبلاگ وجه تسمیه و تاریخ شهر را به این آقایان گوشزد کردند . دوم اینکه دوستی چند خطی در باب شاعر بزرگ شهر ، سید علی مزارعی ، درخواست نمود با رجوع به آرشیو وبلاگ نیازشان برطرف شد .

با تشکر

 

 با نیت کمک به آزادسازی زندانیان نیازمند جرائم غیر عمد و در راستای سیاستهای ستاد مردمی رسیدگی به امور دیه استان بوشهر با هدف کمکهای مردمی در ساعت ۱۸۳۰روز چهار شنبه مورخ ۲/۵/۹۲ مصادف با پانزدهم  ماه مبارک رمضان ۱۴۳۴ هجری قمری ، جشن گلریزان در شهر وحدتیه با حضور  مدعوین و امام جمعه و اعضای شورا ، بخشدار ، شهر دار شهر وحدتیه برگزار و پس از جمع آوری کمکهای مردمی به مبلغ ۵۴۵۰۰۰۰۰ ریال به پایان رسید.

منبع : سایت پرسوک

 چهارمین جلسه انجمن ادبی کتابخانه عمومی وحدتیه باحضور نخبگان علمی و پیشکسوت این شهر از جمله محمدرضا فقیه الاسلام ،وکیل پایه یک دادگستری ودکتر عبدالرحمان بابااحمدی ،پنجشنبه مورخ 20/4/92 رأس ساعت 19:30 عصر ،برگزار شد.

در این جلسه پربار ،اعضاء ضمن ابراز خرسندی از تشکیل چنین محافلی جهت تجدید خاطرات گذشته و نیز استفاده معنوی از زیباترین هنر خلقت یعنی شعر و ادب،و زمینه ای برای رشد اندیشه های در این زمینه یاد کرده و جلسه را با غزلی که توسط آقای زال سروده و خوانده شد،آغاز نمودند.این غزل مورد بررسی دکتر بابااحمدی قرار گرفت و تأکید را بر مفهوم و ساختار شعر قرار دادند.آقای جعفری نیز،غزل را بامعرفتترین قالب شعر ایرانی ذکر کرده و اینکه غزل،جوشکاری مفهومی است که،در دامنه های زیبایی خودش می ماند.و این نکته را یادآور شدند که،جهت تصحیح شعر خود حتما از خودکار استفاده شود،تا کلمات تصحیح شده،هیچ وقت از بین نرود و موجب بروز خلاقیت در شعرهای دیگر شود.و اینکه شعر باید از ابهام به دور باشد تا،مورد طبع خواننده قرار گیرد که بهترین راه،پناه شاعر به طبیعت می باشد.

ادامه مطلب بخوانید..............

ادامه مطلب ..