مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی.

بهار در زمستان

بهار در زمستان این روزهای استان بوشهر بویژه دیارمان یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است که می توان با تماشای آن ، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست .

 

این بهار نو ز بعد برگ ریز / هست برهان بر وجود رستخیز

در بهاران رازها پیدا شود / هر چه خورده است این زمین رسوا شود

رازها را می کند حق آشکار/چون بخواهد رُست ، تخم بد مکار

 (مولانا)

در ادامه با تصاویر زیبایی از دریچه دوربین محمود بارگاهی زیبایی های بهار این روزها را به نظاره می نشینیم و ثبت می کنیم در اذهانمان بهار سال 97 خورشیدی را .

 

 

یکشنبه سی ام دی ۱۳۹۷ 19:52 سید حسام مزارعی

سند جوی حاج محدی

سند جوی حاج محدی پشت جلد کتاب دشتستان و غضنفرالسلطنه اثر دکتر هیبت الله مالکی

شنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۷ 10:4 سید حسام مزارعی

رابطه مهارت آموزی با "نوآوری و خلاقیت" در مدیریت

مهارت درمان - قسمت هشتم - به قلم :: دکتر لیراوی ،استاد دانشگاه
"""""""""""""""""""""""""""""""" 

همانگونه که مدیریت می تواند یک امر ذاتی و یا اکتسابی و یا " ذاتی -اکتسابی" باشد ،داشتن مهارت در هر امری نیز از همین ویژگی برخوردار است، به عبارتی میشود گفت : مدیریت عین مهارت است و یا محصول یک یا چند مهارت .
و خلاقیت و نوآوری نیز می تواند از چنین ویژگی برخوردار باشد ،یعنی گاهی خلاقیت ذاتیست و گاهی اکتسابی و گاهی ترکیبی از هر دو .
-مهارت در معنای خاص خود به مفهوم فن ، حرفه و تکنیک می باشد ،ولی در معنای عام به معنای تسلط و حاذق بودن در هر امری تلقی می‌شود ،گاهی در رابطه با مهارت در مدیریت شناخت و عمل به تمام زوایای علم مدیریت و اداره یک مجموعه یا سازمان می باشد و گاهی فرا گرفتن تمام مهارت های مرتبط یا شناخت نسبی بر مهارتهای مجموعه تحت امر مدیر می باشد که در این صورت شامل معنای خاص مهارت‌آموزی نیز میشود یعنی یک مدیر قبل از مدیریت باید یک سلسله مهارت‌های شبیه آنچه در دوایر زیر مجموعه اش موجود است ،فرا بگیرد تا بتواند به خوبی با شناخت همه جانبه بر اجزای مجموعه ی مرتبط ، تمام قسمتهای سازمان را رهبری کند
یا به عبارتی تمام سلسله مراتب اداره و سازمان و اداره کل را طی کرده باشد و به همه فنون و حرفه ها اطلاعات نسبی داشته باشد و در هر قسمتی مقداری و زمانی کار کرده باشد، یعنی به دلیل لیاقت و شایستگی و تبحر و مهارت ، مدیر شده باشد ، نه به دلیل رابطه و لابی گری بر مجموعه ای که هیچ مهارت و شناختی بر ارکان آن نداشته است، مدیر شده باشد که این خود نشان افول و عدم پیشرفت سازمان تلقی خواهد شد .و متاسفانه تا زمانی که شایستگی ها ، مهارتهای واقعی و تخصص ها در انتصاب یا انتخاب مدیران ملاک نباشد ، امر مدیریت با چالش ها و مخاطرات جدی روبه روست، و سازمان مربوطه به آن ارتقا و پویایی و نوآوری که لازمه ی رقابت جهانیست ،دست نمی یابد ، و ادارات ،سازمانها و مجموعه ای بی روح ، خمود ، تکراری و بی انگیزه خواهیم داشت ،و همان اصل مضر انسانهای کوچک را بر کارهای بزرگ یا انسانهای بی مهارت را بر انسانهای با مهارت گماردن است ، که نتیجه ای مشخص و روشن دارد.
[۱/۱۸،‏ ۲۳:۵۲] Dr Liravi: البته این یک امر قطعی است که اگر یک مدیر چه قبل از انتصاب چه بعد مجهز به علوم مهارتی و مهارت در عرصه عمل و فنون و حرفه ها شود می‌تواند به یک یا چند نوآوری و خلاقیت در سازمان خود دست یابد که باعث پویایی و ارتقای آن سازمان یا تیم و گروه شود سیسرون می گوید : "هرگز به بزرگی نمی رسید تا در آن راه زحمت بسیار نکشید." و شیللر می‌ نویسد: " مقام عالی انسانی در برابر شماست آن را به دست آورید. "
و بتهوون گویند: " من برای شادمانی به دنیا نیامده ام آمده ام کارهای بزرگ انجام دهم . "
یک مدیر مجهز به مهارتهای خاص و عام، که بر اثر شایستگی و لیاقت مدیر شده باشد، باید چنین باشد .
در سخنان ناپلئون آمده است : "" مردان بزرگ مانند شهاب ها هستند که می سوزند و جهان را از نور خود روشنی می بخشند ."
و یک مدیر مهارتی و مهارت های یک مدیر باید چنین باشد که بتواند هم خود و هم مجموعه خود را به تعالی و بزرگی برساند .
این امر نیاز به زحمت، مرارت و ممارست بسیار دارد .
سازمان‌های امروزی باید چنین نگرشی را در اذهان مدیران و کارکنان خود به وجود آورند ،که : آینده وجود ندارد ،باید آن را خلق کرد و فقط سازگاری با تغییر کافی نیست ،باید آن را دوست داشت ،امروزه سازمان ها نمی توانند با دل بستن به توان بالای تولید و اجرای چند طرح خلاقانه بر رقبای کوچک ، انعطاف پذیر ، نو آور ، فرصت گرا ، و کم هزینه، فایق آیند ،بلکه آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا استعداد و خلاقیت کارکنان بارور شده و همه آنها روحیه ی کارآفرینی پیدا کنند ، تا بتوانند به راحتی به طور مستمر به صورت فردی یا گروهی فعالیت‌های نوآورانه خود را به اجرا درآورند و این از راه مهارت آموزی و مهارت های انسانی میسر است هم مهارت مدیریت و هم مهارتهای ‌های منجر به خلاقیت و نوآوری در فرایند مدیریت. که انصافا مهارت آموزی واقعی، و ترویج آن در جامعه و اینکه هر فرد باید یک یا چند مهارت را بیاموزد و امر مهارت آموزی و کسب هنر ، حرفه و فن باید در خانواده ها فرهنگ شود ، و این مهارت آموزی درمان هر دردیست .
 در تعریف نوآوری گفته اند : " نظریات و تفکرات حاصل از خلاقیت، مانند : ارائه محصولات، خدمات و راه های جدید برای انجام کارها.
و گفته اند : " نوآوری عبارت است از فرایند خلق اندیشه های نو و به کار بردن آنها در عمل، یعنی: تبدیل اندیشه‌های نو به کاربرد های قابل استفاده .

ادامه مطلب ..
شنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۷ 9:30 سید حسام مزارعی

معرفی کتاب : " شهر توه تا وحدتیه " نگارش حسین جعفری به اختصار

به نام نقش بند صفحه ی خاک / عذار افروز مه رویان افلاک



این کتاب در ششصدو هشت صفحه با جلد گالینگورو روی جلد یک تصویر از دهانه ی تونل غرون و در پشت جلد چند سطر از نوشته ی کتاب با پرتره ی نگارنده و یک تصویر از باقی مانده ی سد باستانی گیجک و تصویر از راه نخلستان ورودی به منطقه ی باستانی" بوحمه " نخلستان "تلاجری" در پایین دست و نخلستان "زرگری" در بالادست مزین شده .
این کتاب با 32 صفحه فهرست در معرفی یازده فصل نگارش یافته است که فصول آن به ترتیب چنین است .
فصل نخست : جغرافیای طبیعی ، شامل پیشینه ی تاریخی منطقه از جمله معرفی بلوک خشت ، بلوک میلاتی ، ناحیه ی دشتستان ، ناحیه ی زیراه ، ناحیه ی شبانکاره ، ناحیه ی دالکی ، منطقه ی مزارعی و بی برا ، وجه تسمیه ی این محال ، آثار باستانی و روستاهای تابع در یک صدو دوازده صفحه است .
فصل دوم : تحت عنوان اقتصاد و مشاغل از مشاغل سنتی دامداری ، و بیان مکان های دامداری ( اشکفت ها ) و چاهگاه ها شروع شده سپس به زراعت و گردش مختلف آن و بیان ابزارهای زراعت و آداب آن پرداخته و زمین های کشاورزی دشت وحدتیه و روستاهای پارودخانه را معرفی کرده سپس به نخلستان و نحوه ی عمل آوری ، نام نخلستان ها ، جوی ها ، آداب گوناگون در عمل آوری نخل و خرما پرداخته و مشاغل دیگر را در حوزه ی اقتصاد و فعالیت مردم وحدتیه معرفی کرده است .
فصل سوم : مردم و فامیل های ساکن در وحدتیه . به معرفی فامیل ، ایل ، طایفه و خانواده با استفاده از کتاب های علوم اجتماعی دست زده و به دنبال آن 136 ایل ، فامیل ، طایفه و خانواده را در قلب این بخش با ذکر ارتباط فامیلی و قوم و خویشی معرفی کرده است به طوری که وقتی این بخش را می خوانید چنان برداشت می کنید که کمتر خانواده و فامیلی هست که در شهر چند هزارنفری وحدتیه و روستاهای تابعه با هم رابطه ی فامیلی و قومی نداشته باشند و شهر وحدتیه همچون نامش یک خانواده ی بزرگ چند هزار نفری هست که قومیت های مختلف سید ، ترک ، لُر و... در این نقطه از سرزمین ایران از دیر باز گرد آمده و علاوه برحسن همجواری ، پیوند خویشی نیز بر قرار ساخته اند .
فصل چهارم : فرهنگ و آداب و رسوم . در این فصل نگارنده در مورد زبان ، دین و مذهب و اماکن مذهبی مساجد ، حسینیه ها ، زیارتگاه ها ، اعیاد و جشن ها ، عروسی و آداب زیبای آن سوگواری و همدلی مردم در شادمانی و غم همدیگر ، انواع غذاهای محلی بحث و گفت و گو کرده است .
فصل پنجم : تعلیم و تربیت و آموزش در این فصل به معرفی مکتبخانه ی سنتی در آموزش قرآن و آداب دینی ، آخونده ها از گذشته تا حال و شکل گیری مدرسه و ذکر نام پیشکسوتان فرهنگی ، معلمان ، مدارس و حوزه ی آموزش و تعلیم و تربیت پرداخته شده .
فصل ششم : در این فصل سوابق مدنی و اداری شهر وحدتیه بررسی شده و از خانه ی بهداشت ، نام پزشکان ، برق و روشنایی شرکت تعاونی مهرگان ، جهاد سازندگی ، بنیاد مسکن ، شهرداری ، کلانتری ، شوراهای مختلف تا شورای اسلامی شهر و روستا ، انجمن های ادبی ، بانک ها معرفی شده است .
فصل هفتم : ورزش و بازی . در این فصل بیش از سی و شش بازی محلی و نحوه ی اجرای هرکدام توضیح داده شده و پیشینه ی ورزش های نوین مانند فوتبال و... نیز بررسی شده است .
فصل هشتم : وحدتیه ی و انقلاب اسلامی . در این فصل همراهی مردم شریف وحدتیه با دیگر جاهای ایران در شکل گیری انقلاب اسلامی منعکس شده و مکان ها و روند انقلاب اسلامی در این دیار بیان شده است .
فصل نهم : وحدتیه و دفاع مقدس با وجود این که قرار است چند نفر از رزمندگان کتابی مستقل در مورد وحدتیه و دفاع مقدس تالیف کنند ولی در این کتاب نیز به اختصار نحوه ی حضور مردم غیور شهر وحدتیه و روستاهای اطراف در دفاع مقدس شرح داده شده و نام زیبای شهیدان والامقام با هر بیت شعر برای یک شهید از نگارنده در جدولی اختصاصی ثبت شده است ولی دوست و همکار ارجمندم ، جناب آقای حاج سید عدنان مزارعی پیش ازاین کتاب " شرح مجموعه ی گل " و دوجلد کتاب دیگر تحت عنوان " درکوی نیک نامی " را در مورد شهیدان منتشر کرده است .
فصل دهم : بیان خاطراتی از زبان سالخوردگا ن به سال سفیدو ، بند چَهَل ، گل گلی داد ، صفرکه دَر ، عیاران و عیاری ، کُنار آب انبار شول به قلم نگارنده در این فصل آمده است .
فصل یازدهم : نگارستان پرسش : در این فصل شجره نامه ی بعضی از فامیل ها و چند سند و در پایان چند عکس از اشخاص به مناسبت های مختلف و برخی ابزار و آلات کشاورزی و زندگی سنتی ارایه شده است .


ارادتمند شما – حسین جعفری

چهارشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۷ 19:2 سید حسام مزارعی

زلزله 4.6 ریشتری وحدتیه خسارت نداشت

 

 
 مدیرکل مدیریت بحران استانداری بوشهر گفت: زمین لرزه 4.6 درجه در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) ظهر دیروز در حوالی شهر وحدتیه از توابع شهرستان دشتستان این استان خسارت جانی و مالی در پی نداشته است.

قاسم قائدی روز چهارشنبه درگفت وگو با ایرنا افزود: براساس هماهنگی های انجام شده همه نیروهای عملیاتی و امدادی شهرستان دشتستان در حالت آماده باش قرار دارند.

مرکز لرزه ‌نگاری کشوری وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران اعلام کرد:زلزله 4.6 ریشتری ساعت 11و 27 دقیقه و 28 ثانیه روز چهارشنبه شهر وحدتیه از توابع شهرستان دشتستان استان بوشهر را لرزاند.

درگزارش یادشده آمده است:این زمین لرزه در موقعیت29.396 شمالی و 51.336 شرقی در عمق 12 کیلومتری زمین رخ داده است.

پریشب نیز زلزله 4.2 ریشتری ساعت 20 و 19 دقیقه و 17 ثانیه شهر وحدتیه از توابع شهرستان دشتستان استان بوشهر را لرزاند.

پنجشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۷ 9:8 سید حسام مزارعی

درگذشت مامای محلی و چهره ماندگار بانوان وخادم مردم شهر وحدتیه

 

سرزمین کهن و دیار ادیب پرور وحدتیه، زادگاه ومهد بزرگان، فرهیختگان،اندیشمندان وخادمینی است که درطول اعصار شاهدو ناظر خدمات ارزنده،اقدامات، کوشایی و دستاوردهای مفید آنان در راستای سعادت،توسعه،رفاه وآسایش عمومی هم وطنان هستیم. سرزمین نفت و نخلستان وحدتیه، محل وجایگاه پرورش ورشد ونمو استعدادها وبزرگان زن ومردی است که خدمت به خلق وجلب رضایت خلق را سرلوحه زندگی خویش قرارداده ودر سیر طریق روزگار نامی نیک وماندگار بر لوح دلهای پاک مردمان صادق این سرزمین وتاریخ کهن آن به میراث گذاشته اند. نسل جدید مفتخر است به وجود این افتخار آفرینان که سبقه،تاریخ، حیثیت وهستی خویش رامدیون خدمات آن چهره های ماندگار است.

🌀◾️یکی ازاین چهره های ماندگار، خادم صادق مردم ،مامای محلی وبه عبارتی زیبا" مادر مادران " مردم شهر وحدتیه مرحومه خانم " خیرالنساء نصرالهی" است که نام نیک وماندگار، زحمات ارزشمند، خدمات صادقانه و زندگی آفرین ایشان درطول ده های گذشته والطاف روحانی ورحمانی وی در سرما وگرما،درشب وروز همچون ستاره ای درخشان در دل های آسمانی مردم فهیم شهر وحدتیه میدرخشد.

🌀🔘 مامای محلی و مادر فداکار شهروندان وحدتیه ای، درسال ۱۳۰۳ دراین شهر متولد شدواز سنین جوانی تا کنون مشغول خدمت به خلق الله و تلاش وهمت شبانه روزی درعرصه بهداشت،خانواده و سلامت زادو ولد فرزندان این شهر بوده است.توان، همت،تلاش خداپسندانه و تجربیات گرانبهای وی در دورانی که زایشگاه و امکانات بهداشتی، درمانی و پزشکی وجود نداشت مانند فرشته نجاتی بود که شامل حال شهروندان وحدتیه ای وساکنین روستاهای همجوار نیز می‌گردید و از این حیث نام نیکی از وی به یادگار مانده است.

🌀🔷 به پاس تکریم، تقدیر،تشکر و نکوداشت خدمات ارزنده وماندگار این بانوی ارجمند ازجانب مجموعه شهرداری وشورای اسلامی شهر و ستاد برگزاری همایش نکوداشت ۲۰ اسفند "روز وحدتیه "و در نخستین همایش این روز ، خانم نصرالهی مامای محلی ومادر مادران شهروندان معروف به"مشهدی خیری" به عنوان چهره‌ ماندگار انتخاب،معرفی و با اهدای لوح سپاس،هدایا وتندیس همایش از زحمات ده ها ساله ایشان تقدیرو تشکر به عمل آمد.

🌀◾️ اینک این بانوی ارجمند و زندگی بخش دعوت حق رالبیک گفته و دار فانی را وداع گفتند.لذا بانهایت تالم وتاثر مصیبت ازدست دادن چهره ماندگار بانوان و خادم مردم شهر وحدتیه را به همه شهروندان خصوصا خانواده معظم و بستگان و اقارب وی تسلیت وتعزیت عرض میکنیم. خدایش بیامرزد. آمین

 

📝 نگارش: علی نامی نظری

سه شنبه یازدهم دی ۱۳۹۷ 19:51 سید حسام مزارعی

نامه اي به شيخ سخن ايران زمين " سعدي" به قلم دکتر سیروس عباسی

 

با درود به پيشگاه سعدي سخنور!

در ابتدا خداي را بر نعمتهاي بي پايانش سپاس ميفرستيم ؛ خداي را براي وجود پربركت سالمندان و پيران اين مرزوبوم سپاسگزاريم ؛ همان كساني كه پرهيزگاري را در همه عمر سرلوحه زندگي و كار خويش نگه داشته اند و مشق زيستن در دايره " پندارنيك ، گفتار نيك ، كردار نيك " را همواره و در همه امور هم دائم به خويشتن و هم به سايرين و جوانترها آموزش داده و ميدهند ..

  و امّا بعد اي سعدي شيرين سخن!

فرموده ايد:

" در جواني پاك بودن شيوه پيغمبري است

ورنه هر گبري به پيري ميشود پرهيزگار"

 شمااين را بعنوان قاعده فرموده ايد ، در اين روزگار ، اين فرمايش را بعنوان استثناء ميشود پذيرفت ونه يك قاعده كلي ؛! آنجا كه گفته ايد " در جواني پاك بودن ..." درست است  و امروزه هم بعنوان يك اندرز زيباكاربرد دارد ؛ ولي آنجا كه فرموده ايد " ورنه هر گبري ...."  را در اين روزگار نميشود بعنوان يك قاعده كلي پذيرفت؛ يعني به سختي ميشود كسي را يافت كه در جواني ناپاك و بدكردار وناپرهيزگارباشد و بالعكس دردوران ميانسالي و پيري، تبديل شود به انسان پرهيزگار و نيكوكار و پاك سرشت و پاك بين و ... !!! الان يافتن اين مورد جزء نوادر است ...

به زبان ديگر !

امروزه  داريم پيران و سالخوردگان و ميانسالاني را كه ناپرهيزگارند ؛ كه بدكردارند؛ كه دزدي و ظلم و فساد و ارتشاء و دروغ كارشان است ؛و اگر برگرديم و به دوران جوانيشان بنگريم  ، از قضا اندكي از اينها جوانان پاك و متعهد و خوبي بوده اند ، پس اگر بخواهيم در جامعه امروز ،بگرديم ، ميشود سالخوردگان ناپرهيزگاري را يافت كه در جواني انسانهاي پرهيزگاري بوده اند ؛ امّا به ندرت ميشود سالخورده و سالمند پرهيزگاري را سراغ گرفت كه  در جواني زشت رفتار و ناپرهيزگار بوده باشد ؛ اين مورد اگر هم باشد آنقدر نادر است كه جزء افسانه ها ميشود ...

وقتي ميگويي " هر گبري به پيري ..." يك قاعده كلّي را طرح ميكني ! منظورت اينست كه حتي " كافر" و بي ايمان هم با رسيدن به كهولت سن و سالمندي باصطلاح باايمان ميشود ... پس ميشود اينطور برداشت كرد كه همه پيران و سالخوردگان ما در اين مرزوبوم بايستي " پرهيزگار " باشند ؛  بايستي نيكوكار باشند ؛ بايستي راستگو و اهل انديشه و عدل باشند ؛ بايستي .... اين در حالي است كه عموماً برعكس است ! ميفرماييد چطور ؟ عرض ميشود !!

 برخي از ميانسالان و سالمندان ما فاقد رفتار و گفتار و كردار درست و استانداردموردنظر جنابعالي و اخلاقيات انساني و اجتماعي هستند ؛ دراينجا حساب   سرطان وافتادگي ومعلوليت و آلزايمر  و پاركينسون و ساير بيماريهاي دوران سالمندي  را  كنار ميگذاريم ؛

بخشي از ميانسالان و سالمندان امروز ما كلاً اهل ايمان و امورات ديني و امورات حقيقي الهي نيستند ،خودشان را هم نتوانسته اند درست تربيت كنند تا چه رسد باينكه بخواهند در تربيت نسلهاي ديگر نقشي درست و خوب ايفا كنند...، در رعايت امورات ساده اجتماعي وامانده اند ؛ مثلاً در خيابان ميبينيم پيرترها عجول تر و بي احتياط تر رانندگي ميكنند ؛ در مشاجرات عكس انتظار همه او كه مسن تر است مراعات كمتري دارد ؛ قانون شكني و قانون گريزي و دست اندازي به حقوق شهروندي در ميانشان رايج تر از جوانترهاست ...

برخي از ايشان تا دلت بخواهد ظاهرسازي دارند ؛ تعدادي از ايشان دين را پوششي كرده اند براي خودشان تا در قالب آن راحتتر به اعمال منافي اخلاق و انسانيت شان ادامه دهند ؛ يا از روي جهل و ندانمكاري؛ كارهايشان و حرفهايشان عوامفريبانه و گول زننده است ؛ در لباسهاي متنوع و مشاغل مختلف موجب وهن و خرابكاري در امورات مختلف مردم ميشوند.. بسياري از ايشان هنوز هم گرفتارند در طمع حرص ، آز ، حسد ، كينه ، تكبّر ، سستي اراده ، عادات ناپسند ، ... تزكيه و تهذيب نفس و پاكسازي درون و مهيّاسازي و بارورسازي انديشه و علم و عمل ... كه منظور نظر شماست جناب سعدي ؛ الان درمورد  شماري از سالمندان و ميانه سالان و پيران روزگار ما صادق نيست ، ...

  برخي افيوني و دودي و سيگاري اند ، برخي از فرط خوابيدن و خوردن متورم شده اند ، ...

برخي از ايشان در دكانها و دكّه ها و دخمه هايشان كاسبي حرام پيشه شان است ؛ با احتكار و اختلاس و ارتشاء و اختلاط و گرانفروشي و كم فروشي و بدفروشي... در كار و در كاسبي شان ؛ خون مردمان را مكيده و ميمكند ... و الان وضع و اوضاع اقتصاد ما آنقدر أسفبار است كه نپرس و نجو..!

برخيشان از ساليان دور در مناصب و مناقب مختلف آنچنان به صندليهاي پست و مقام دنيايي چسبيده اند كه زالو و انگل و چسب دوقلو و سريش و ... پيششان شرف دارد ؛. اين ميانسالان و سالمندان و پيران ما كه به زعم خودشان خيلي مفيدند و بالعكس كاملاً هم مضرّند! به هيچ صراطي حاضر به ترك مقامات و عنايات دنيايي نيستند؛ حتّي اخيراً به ضرب و زور قانون و داروغه و ... هم پست و مقام دنيايي را ترك نميكنند...

بسياري شان در مقامهايشان و مسؤوليتهايشان دائماً خبط و غدر ميكنند ، آنقدر در پي  مال و منال و نام و مقام ميدوند و ضجّه ميزنند و تندروي ميكنند كه پاي افزار تقوي و تزكيه و بينش و انديشه شان را پشت سر جاميگذارند ؛ و دستار دين و دانش را به باد ميدهند..

خويشتن را در آن جاي و نام  كه گاهاً بدون داشتن لياقت همه جانبه كسبش كرده اند ، محق ترين ميدانند و ديگران را نابالغ و ناشايسته !! اين باصطلاح بزرگان سالمند و ميانسال كه به لحاظ  انديشه و عمل و نيكي گفتار و كردار بسيار كم فروغ هستند متأسفانه راه فروغ و رشد را جامعه ما مسدود كرده اند؛

جناب سعدي ! نميدانم كه خداوند دانا خود چه انديشيده براي بي انديشگي هاي امروز جامعه ما ....؟!

جناب سعدي !

سرت را درد نياورم ! در اين روزگار كه ما زيست ميكنيم ! البته از خيلي جهات با روزگار جناب تان  متفاوت است ولي چون هدف اين نوشتار تحليل نوشته فوق الذكرتان است ، بيشتر مصدع نميشوم ...

خلاصه ميكنم در اين روزهاخيلي از  جوانان و جوانترهاي ما بدلايل مختلف دچار بدكرداري و بدرفتاري ، كج انديشي و بدانديشي و دروغ و ... هستند؛ و يقين ميدانم با من موافقيد كه يك دليل آن نداشتن الگو و نشانه هاي مناسب و زنده و عملي در ميان بزرگترها و سالمندان  است ...

جناب سعدي !به نظر من سفالت و سفاهت در گفتار و كردار وپندار كه شما ناپرهيزگاري

ميناميش ! چيزهايي نيست كه به راحتي و آنهم صرفاً با گذر زمان و كبار وكهولت از بين برود ...

جهالت انديشه و وقاحت درون و سفالت در كردار و رفتار و در يك كلام ناپرهيزگاري آدمها از دوران كودكي و شايد زودتر ، نطفه اش بسته ميشود و به تدريج با كبار سني و گذار زمان پايش سفت!  ريشه اش ممزوج و نزوجش مشكّل ميشود با نهال و نهاد بشري ؛و به گمانم اكنون تصديق بفرماييد كه  اگر انساني با اين شرايط به جواني و ميانسالي و سپس به پيري رسيد ؛ بسيار دشوار و شايد ناممكن است تا بتواند روح و جسم خويش را از لوث وجود ايشان و ساير خبائث و خواطر ناجور خالي و پاك گرداند...

درپايان از پيشگاه تان پوزش خواسته و قطعه زير را پيشكش استادي تان مينمايم ...

 

كي ؟ كجا؟ گبري به پيري ميشود پرهيزگار

"ازجواني پاك ماندن شيوه پيغمبري است"

يك درختي بار دارد يك درختي خار و خس

كي نهال بي ثمر درپيري اش باروبري است

شيوه پيغمبران پاكي است ،در مادام عمر

يوسف شيري سزاوارش نشان سروري است

آنكه در كوه و كمر خواهدشود آخر به خير

كوله بارش از كرانه كوله بار پُرتري است !

آن عقاب آسمان آسا كه بيني برسپهر  

در اوان جوجگي شايسته بال و پري است!

كركسان از كودكي نيرنگ باز و فتنه اند

پيرْكركس بين كه اوراخويهاي بدتري است!

رود جاري چونكه وامانده شودگَنده شود

باتلاق گُنده تر را هم هواي گَندتري است

آدمي گوراست و اهريمن نهاده تور و دام

تاروپود توراو مخصوص هر گورخري است

گور رعنا ريسمانش لاجرم  زفت و ضخيم

گورپير سست پا امّا طنابش سرسري است!

آنكه او را در جواني خصلت و خوي بد است

در كهولت كي براي او خصال بهتري است؟ ! 

تزكي و تهذيب نفس و تربيت چون گوهرند

زندگي آني بدون گوهران بي گوهري است

سعديا اي سرور  و سالار وسلطان سخن

گفته ات گويا گواه روزگار ديگري است!

 

و من الله التوفيق

هموطن شما از قرن ١٤ خورشيدي

دکتر سيروس عباسي - شيراز

دوشنبه دهم دی ۱۳۹۷ 18:30 سید حسام مزارعی

خاطره "روزی که همیشه در یادها ماند"

وقتی از مادر می خواهم از او برایم بگوید ناگهان آسمان دیدگانش ابری ابری می شود و پرده آویخته بر پنجره چشمانش خیس خیس.

 نمی خواستم مادر را غمگین کنم ولی دیگر دیر شده بود و مادر شروع به حرف زدن کرده بود. نگاهش از میان شاخه های درهم و انبوه  #نخل ها عبور کرده و بر غروب زیبا اماغمگین روستا خیره مانده بود.

در نگاه مادر #فیلم_مستندی را می دیدم که همه دست اندرکارانش را به خوبی می شناختم. #مادر مدتی است از فرزندش در #جبهه  #سوسنگرد بی خبر است. دیگردلش تاب نمی آورد.باید از او خبری کسب می کرد. به ناچار به #بوشهر می رود تا با فرزندش تلفنی صحبت کند یا از او خبری بگیرد. 

فیلم صحنه دیگر را نشان می دهد اقوام، دوستان ومردم روستا خود را به #بیمارستان_هفده_شهریور_برازجان رسانده اند تا در مراسم تشییع شهید نادر محمدی شرکت کنند. پدر شهید همراه با روحانی روستا بر بالین شهید حاضر می شوند. پدرمی خواهد برای آخرین بار چهره جگرگوشه اش را نظاره کند. پارچه سفید انداخته بر پیکر فرزندش را کنار می زند اما با بهت و حیرت فریاد می زند این پسر من نیست ! این نادر نیست!

روحانی روستا که احساس می کند پدر نمی خواهدشهادت فرزندش را باور کند در کنار او حاضر می شود تا او را تسکین وتسلا دهد اما با اشاره او که با زبان بی زبانی می گفت به چهره شهید نگاه کن او نیز پارچه را کنار می زند. اما خدایا چه می بیند؟ باورش نمی شود یعنی این شهید پسر اوست؟ این حمزه است؟ اما ناگهان در میان بهت و حیرت کسانی که درآنجا حضور داشند قامت استوارش استوارتر می شود، خم به ابرو نمی آورد و  فریاد بر می آورد "انا لله وانا الیه راجعون" خدایا این قربانی ناچیز را از ما بپذیر.

بله شهید کسی نبود جز سید حمزه شجاعی که درعملیات #طریق القدس در هنگام آزاد سازی #بستان به تاریخ سیزده آذر سال شصت به شهادت رسید.

پدر شهید  زنده یاد حجت الاسلام سید موسی شجاعی بعدها در گفتگو با #رادیو بوشهر اظهار می دارد در شب تولد شهید حمزه خواب می بیند فرشته ای به او #مفاتیح_الجنان هدیه می دهد و خود تعبیر می کند که  خداوند به او پسری  عطا خواهد کرد که  دری  از درهای #بهشت را بر او باز خواهد کرد و به راستی که چه زیبا این خواب تعبیر شد و  شهید حمزه مفتاح الجنه پدر شد .

نادر محمدی #همرزم و هم محله ای شهید هم تعریف می کند در روز #شهادت شهید حمزه چون اوایل جنگ بود و ما پلاکی نداشتیم ، شهیدان را براساس نام و نام خانوادگی اشان که روی لباسهایشان حک می شد شناسایی می کردند و چون در روز شهادت، لباس سید حمزه به خون دیگر شهیدان آغشته شده بود، لباسم را به او دادم تا بپوشد و وقتی  سید حمزه بر اثرخمپاره ی دشمن به شهادت  می رسد وپیکرمطهر او را به شهرستان محل اعزامش انتقال  می دهند  #بنیاد_شهید نام نادر محمدی را به عنوان شهید اعلام می کند.

 

#سیده_نصرت_شجاعی /  خواهر #شهید_سید_حمزه شجاعی

دوشنبه دهم دی ۱۳۹۷ 18:26 سید حسام مزارعی

ابزار وبمستر

وبلاگ استت

| وبلاگ

ابزار وبمستر

آمارگیر وبلاگ

© مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)