مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی.

نظرسنجی

درود 

 

به نظر شما ده چهره برتر شهر وحدتیه در سال 97 به ترتیب اولویت چه کسانی هستند ؟

شما می توانید با ذکر دلیل در بخش نظرات وبگاه نسبت به معرفی ده نفر از کسانی که به زعم شما صلاحیت قرار گرفتن در این نظرسنجی را دارند اقدام نمایید . پس از پایان مهلت یک‌ماهه در اواخر اسفندماه نام ده نفر از عزیزانی که از طرف شما به ترتیب اولویت انتخاب شده اند در پستی مجزا با ذکر دلیل درج می کنیم .پیشاپیش سپاس از مشارکت شما در این نظرسنجی 

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۷ 1:26 سید حسام مزارعی

مهمان ناخوانده به ساحل رسید...

این روزها در خبرها آمده که ملخ‌های صحرایی به استان بوشهر رسیده‌اند و در روزهای اخیر شاهد افزایش تعداد آنها هستیم که خطری جدی برای اراضی کشاورزی و باغات استان محسوب می‌شوند. این خبر یادآور دهه های گذشته و قوت مردم از این ملخ هاست که پیشتر در وبگاه از آن سخن راندیم .

با توجه به اینکه بر روی تاریخچه اداره بندر در حال پژوهش هستم و به دنبال مستندات مرتبط با دریانوردی ، در کتاب "یادداشت های دادمور واتس" ، رایزن بازرگانی انگلیس در سرکنسولگری بوشهر- اثر "افشین پرتو" - به تاریخی رسیدم که در حین گزارش دادن های دادمور مبنی بر ساخت اسکله جدید در بندر بوشهر به سال 1271 خورشیدی ، آورده که یک هفته پیش ملخ ها نیز از سمت دریا به بوشهر حمله کرده اند و خسارت زیادی را به بار آورده اند .

 

پ.ن : ملخ صحرایی یکی از مخرب‌ترین آفات برای محصولات کشاورزی و باغی است که از چند روز پیش وارد کشورمان شده است و کم کم آثار حضور آن در استان بوشهر نیز دیده شده است. ملخ دریایی خسارت بسیار شدیدی به مزارع وارد می کند و در برخی کشورها حتی منجر به قحطی نیز شده است و اکنون خطر هجوم آنها به کشورمان و از جمله استان بوشهر بیش از پیش احساس می‌شود. این آفت در دسته‌هایی به تعداد ۵۰ تا ۹۰ میلیارد ملخ صحرایی هستند که با حضور در هر نقطه‌ای به همه محصولات زراعی و باغی حمله می‌کند و در مواردی دیده شده که از تنه درختان نیز تغذیه می‌کنند. در صورتی که تعداد این ملخ‌ها افزایش یابد می‌تواند خطرات بسیار زیادی را به بار آورد و محصولات کشاورزی و بخش زراعی و باغی استان را به صورت کامل تهدید کند که باید برای مقابله با خطرات احتمالی آن آمادگی لازم ایجاد شود و پیشگیری انجام شود.

سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۷ 14:51 سید حسام مزارعی

تیم فوتبال منتخب یا کلنی مزارعی و بی براء دهه ی پنجاه+عکس

تیم فوتبال منتخب یا کلنی مزارعی و بی براء دهه ی پنجاه+عکس

🔹ایستاده از راست:عاشوربندری، مرتضی بابااحمدی، اسداسماعیلی، حاج کاظم صداقت، امرالله کاوسی، شهید عبدالعلی پاسالار، علی اسماعیلی،بوشهری،اسماعیل هادی پور

 

🔸نشسته از راست: ابراهیم مارگیر، ضرغام کاوسی، حمیدتاجدینی(پرستار بهداری وقت)، بوشهری، باقر سلمانی، غلام رضا کاوسی، حسین شیری ، عبدی فلیانی .

 

کوچک همه ی ورزشکاران و ورزش دوستان

حسین شیری

 

منبع : کانال وحدتیه

سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۷ 13:30 سید حسام مزارعی

خواهر جمال

 

دوشنبه ای دیگر رسید و می دانستم خواهر جمال انتظارم را می کشد . بهم گفته بود این دفعه که میایی با خودت پفک بیار آخه خیلی پفک دوست دارم . اول رفتم مغازه میوه فروشی یه کیلو موز خریدم و کنارش هم سوپری بود. یه مشت هله هوله که پفک نیز بود خریده و سوار موتور شده و رفتم تا خواهر جمال ببینم . در بسته بود . زنگ آیفون که زدم خانوم جوونی با روپوش سفید با مهربونی و لبخند در رو باز کرد . پا به حیاط که گذاشتم دیدم زیر هر درختی نیمکتی گذاشته . رو یه نیمکت موسپیدانی گرد هم جمع شده بودند و اون وسط یکی با سوز براشون می خوند و مابقی گوش می دادند . از اون جمع یکی جدا شد و اومد سمت من . راستش رو بخوای اول ترسیدم چرا که تمام بدنش می لرزید . اشاره کرد به پفک . تو دلم گفتم این آفتاب لب بوما چقدر عشق پفک دارن .خدا رو شکر سه تا گرفته بودم و یکی رو دادم به اون . می دونستم خواهر جمال تو کدوم اتاق هست . جلو در بخش بانوان که رسیدم مادری دیدم که پای در نشسته و چشمانش زل زده به درب ورودی . قبلا ندیده بودمش . نزدیک که شدم سلام کردم . گوشه ی چشماش دو قطره اشکی بود . بدون سلام یه نگاهی به قد و بالا و پلاستیک های دستم انداخت و به یک سمت جمع شد تا بتونم از کنارش رد بشم . ازش رد شدم و رفتم پیش خواهر جمال اما اون قطره های قیمتی اشک ،اون سکوت ،اون زل زدن های به درب ورودی ، اون انتظار هنوز که هنوزه بعد از این همه سال جلوی چشمانم هست.

 

سید حسام مزارعی

سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۷ 13:20 سید حسام مزارعی

۱ بهمن؛ زادروز فردوسی، استاد سخن

 

«ابوالقاسم حسن پور علی طوسی» معروف به فردوسی در روستای پاژ در شهرستان از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده است. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه‌مند شد.

همانطور که در زندگی‌نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم‌ زمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی بیننده کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت‌گام همان راه شد.

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه‌مند شد و مخصوصا به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشتهایران عشق می‌ورزید. همین علاقه به داستان‌های کهن بود که او را به فکر به نظم درآوردن شاهنامه انداخت.

وی مدت‌ها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دست‌مایه اصلی داستان‌های شاهنامه، نزدیک به ۳۰ سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.

کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌ و چه بسا سرودن داستان‌های شاهنامه را در همان زمان و بر پایه داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده است. از میان داستان‌های شاهنامه که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، می‌توان داستان‌های بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.

شاهنامه پرآوازه‌ترین سروده فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدودا از ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی‌اند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیت‌های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.

فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایه نوشتار ابومنصوری در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت‌ها به انجام رساند:

 

سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد به ماه سفندارمذ روز ارد

ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار به نام جهان داور کردگار

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این‌رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر بیت اندر آرم فلک

ز هجرت شده پنج هشتاد بار به نام جهان داور کردگار

فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده است.

تاریخ وفات فردوسی را بعضی ۴۱۱ و برخی ۴۱۶ هجری قمری نوشته‌اند. وی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.

از شاهنامه و زندگینامه فردوسی این‌گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده است.

از زمان دفن فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ قمری به دستور «میرزا عبدالوهاب خان شیرازی»، والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.

پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثار ملی به اصرار رئیس و نایب ‌رئیسش، «محمدعلی فروغی» و «سید حسن تقی‌زاده»، متولی تجدید بنای آرامگاه فردوسی شد و با جمع‌آوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی که از ۱۳۰۴ هجری شمسی شروع شد، آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد. این آرامگاه به علت نشست در سال ۱۳۴۳ دوباره تخریب و تا سال ۱۳۴۷ بازسازی شد.

«تئودور مانسن» در سال ۱۹۰۲ کتابی راجع به جنگ‌های آلمان و ایتالیا نوشت و جایزه نوبل را از آن خود کرد.

وقتی از او پرسیدند چگونه به جایزه نوبل دست پیدا کردی؛ گفت:

این جایزه متعلق به من نیست؛ بلکه متعلق به حکیم ابوالقاسم فردوسی ایرانی است که من کتاب او را خواندم و بر اساس نوشته‌های او کتابی نوشتم که موفق به کسب جایزه نوبل شد.

شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شده‌اند.

یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از ۳ اثر برجسته جهان معرفی کرد.

 

محبوبه پوریوسفی

 

 

 

دوشنبه یکم بهمن ۱۳۹۷ 8:20 سید حسام مزارعی

ابزار وبمستر

وبلاگ استت

| وبلاگ

ابزار وبمستر

آمارگیر وبلاگ

© مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)