مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی.

کیمیاگر عشایر

 

مگر می شود روز معلم فرا رسد و از بهمن بیگی نخواند و نگفت. جامعه بیمار و آموزش و‌ پرورش نحیف با حال نزاراین روزها، چقدر نیازمند بهمن بیگی هاست. از کتاب کیمیاگر عشایر، نوشته دکتر همایون فرهمند چند سطری را از قریب ۴۶۰ صفحه وام می گیرم و از این معلم افسانه ای می گوییم:

 

زندگی

 

 فرزند نازپرورد یک خانواده چادرنشین ... سفره پدر گسترده و سلیقه مادر در مهمان نوازی شهره ایل... از غنی ترین خانواده های ایلی برخاسته ولی پس از تبعید پدر و مادر آن هم برای مدت طولانی، مزه فقر و معنی کفش پاره را چشیده ... همین تبعید او را ساخت. پدرش در تبعید آشپز شد تا فرزندش درس بخواند ... ترغیب و بوسه ی کلانتر مشهور شهر ، حسین خان دره شوری بر روی پیشانی محمد بود که چشم انداز تازه ای پیش رویش گذاشت. دفترش را دید ... خطش پسندید ...

 

مکتب

 

تنها در مکتب بهمن بیگی است که فرزندان یاغی های معروف ایل، معلم بچه های ژاندارم ها می شوند. یادتان هست که گفتم بهمن بیگی برای رویارویی با تضادها زاده شده است. چادر سیاه و بخت سپید. خوب یادتان آمد؟ این همان سرنوشت است. رسالت یک پرچمدار فرهنگی همین است.ص.۱۷۰

 

سرمایه اجتماعی

 

بهمن بیگی مقام معلم را بسیار والا و شامخ می داند. بهمن بیگی مدرسه را معبد می نامد. معلم بزرگ ایل، بزرگترین سرمایه جامعه را نیروی انسانی می داند. آموزگار عاشق ایل ، همه جا از محبت و عشق صحبت می کنند. همین کلید واژه ها ، برای بنیان گذاری یک آموزش و پرورش توانا کافی است. قرار نیست برویم و در ژاپن و آلمان و آمریکا و مالزی ، دنبال شیوه های آموزشی موفق بگردیم. کافی است پرونده یک دبستان سیار و یا یک کپر ثابت از زمان بهمن بیگی را به خوبی ورق بزنیم. تنها بررسی پرونده دکتر ملک حسینی پدر پیوند کبد جهان، کافی است . شاهد دیگری نیاز نیست.ص.۳۰۲

بهمن بیگی نابغه ای بود که برای آموزش به دنبال نخبه ها می گشت، اما نخبه های ایلیاتی و عاشق پیشه ، نخبه هایی که برای تعلیم و تربیت برگزیند. وی سال های سال از آموزش و پرورش کشور جلوتر بود. نخبه گزینی و نخبه پروری ، یک راهبرد در مکتب بهمن بیگی بود. دنبال مدرک و تصدیق و نشان های توخالی و دهن پر کن نبود... ص ۳۱۸

بهمن بیگی سرمایه اجتماعی بزرگی به هم زد. مدیرکل، دکتر، وکیل ،ادیب، مهندس ، افسر، خلبان و از همه مهم تر معلم ، سرمایه های بهمن بیگی بودند. به نظر شما بدون شایسته سالاری ، نخبه گزینی و نخبه پروری امکان ایجاد چنین سرمایه ای وجود دارد؟

برای یکپارچگی ایلات و عشایر ایران که از تنوع گسترده ای برخوردار بوده و حتی رقابت هایی خونین و‌ درگیری هایی بی نتیجه داشتند، زبان فارسی یک عامل پیوند بسیار معجزه گر بود. بهمن بیگی زبان پارسی و ادبیات نظم و نثر ایران را محور قرار داد تا بوستانی رنگارنگ بیافریند. برای عشایری که هر چادرش مجلسی است، هر برنویی، لایحه ای است ، هر شش پری تبصره ای است، هر خانی خدایی است، هر پوزه ای، پایتختی است و هر گُداری گمرکی است، صحبت کردن با یک زبان و جمع شدن زیر یک پرچم ، معجزه است . اما تفاوت کیمیاگران با بقیه انسان ها هم در همین است.ص۳۳۸ 

 

سرانجام

 

درست چند ماه پس از وقوع انقلاب اسلامی، کسانی که از سال ها پیش کینه تعلیمات عشایر را در دل داشتند ، در صدد انحلال کامل این تشکیلات عظیم برآمدند. تعلیمات عشایر چند سالی در حال احتضار نفس کشید و سرانجام در سال ۱۳۶۶ و به بهانه های واهی کاملا مختل شد و تمام امکانات آن به ویژه در استان فارس به غارت و یغما رفت. بنیان آموزش عشایری در سال ۱۳۳۶ گذاشته شد و در سال ۱۳۶۶ متلاشی شد. بهمن بیگی خود ناظر و شاهد این ماجرا بود و جلو چشمش، تیسفون زیبایش را ویران کردند. پارسه آرمانی اش را به آتش کشیدند....ص۱۵۴

 

دوشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ 13:37 سید حسام مزارعی

ابزار وبمستر

وبلاگ استت

| وبلاگ

ابزار وبمستر

آمارگیر وبلاگ

© مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)