مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی.

یک صد و بیست و هفتمین نشست انجمن ادبی - هنری باران وحدتیه

 

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

 

" ای پلنگ امشب تو را بر قله ها بی تاب می بینم

  نو عروس" گیسکان " را غرق در آداب می بینم

 

 روی پنجه می پری ، آغوش در مهتاب می پاشی

در سرت باد هوا ، چنگال ها قلاب می بینم

 

ای که در شب های مهتابی کشیده دامن از کهسار

امشب این چشمان بیمارت چرا بی خواب می بینم ؟

 

خون سرخ آن غزالان ریختی بر سنگ ها خیره

مهربانی در پلنگی های تو ، کم یاب می بینم

 

تو خیال خام پروردی غرور آمیز و خشم آلود

در خیال خام تو ، دنیای پر ارعاب می بینم

 

می روی سر در هوا بر خوی خشم پر غرور امشب

صد پلنگ کشته را در سینه ی مهتاب می بینم"

 

(حسین جعفری – تیرگان هزارو چهارصدو یک)

 

ماه چهارده پیش از غروب خورشید از کوه های شرقی دشتستان برخاسته بود و بر آسمان و زمین پولک های نقره ای می پاشید. مهتاب همه جا و همه چیز را سیمگون کرده بود . این آخرین ماه شب چهاردهم سال 1443 هجری - قمری بود . ستارگان از احرام بیرون آمده و با تن عریان در برابر" تلسکوب جمیز وب" خود نمایی می کردند تا زیباترین جلوه های خود را در پس سیزده میلیارد سال به این ماشین زمان نشان دهند و پاسخی به رویاهای بشر باشند که میلیون ها سال نوری در پس غبار بی خبری و خود بزرگ بینی سیاره ی کوچک زمین پنهان مانده بودند .

این شب رویایی و پر از درخشش حقایق از پرده ی اسرار بیرون افتاد و مطابق شد با یک صد و بیست و هفتمین نشست انجمن ادبی - هنری باران وحدتیه

در این نشست به رسم دیرینه ی انجمن ، نخست با ذکر نام خدا جناب آقای محمد جعفر کشاورز غزلی از رند فرزانه ی شیراز را خواندند و پس از آن جناب بیدل به جایگاه رفتند و با خواندن چند شعر کوتاه اعلام برنامه کرد . سپس از جناب آقای حاج سید عدنان مزارعی خواست که برای شعرخوانی و یا صحبت به جایگاه تشریف ببرند که جناب آقای مزارعی اعلام کرد ؛ سخنی خاص ندارند و پیشنهاد داد نخست مهمانان گرامی از شرکت نفت وگاز گچساران واحد نرگسی دعوت به شعر خوانی شوند که آقایان محمد جواد منفرد و مجید قلی زاده به ترتیب شعرهای بسیار زیبا و جالب در قالب سپید خواندند و مورد تشویق حاضران واقع شد . در ادامه سرکارخانم کبری زال ( بانوی گندم زار) دو شعر زیبای سپید خواندند و سپس آقای حسین جعفری طبق برنامه ی اعلام شده چند دقیقه ای در مورد ردیف و قافیه در شعر پارسی صحبت کرد . آنگاه جناب آقای حسن دلخواه به جایگاه دعوت شد و یک شعر محلی خواند و پس از آن جناب آقای گودرز رحیمی به دعوت مجری در جایگاه قرار گرفت و یک شعر بسیار زیبا در قالب مثنوی و راز و نیاز با خدای بزرگ تقدیم جمع کرد . بعد از آقای رحیمی جناب آقای حسین نظری فرد به جایگاه دعوت شدند و با پیشنهاد هایی در بهتر برگزار شدن نشست های انجمن باران ، یک مطلب بسیار زیبا و نوستالوژیک در خطاب به مادر خواندند که مورد توجه حاضران در جلسه واقع شد .

در مرحله ی بعد جناب آقای حسین جمی به جایگاه دعوت شد و ایشان با معرفی نویسنده چیره دست کشورمان منصور ضابطیان و به همراه چند جلد از سفرنامه های ایشان بخشی از یک سفر به ویتنام و عبور قطار از طول خیابانی در شهر ... را به زیبایی خواندند و با توجه و تشویق حاضران جایگاه را ترک کردند . جناب آقای حسین باقری شاعر جوان و شناسای کشوری از این دیار ، با چندین اثر چاپ شده در شعر و داستان و موفقیت در جشنواره های کشوری نفر بعد بود که به جایگاه دعوت شد و ایشان یک شعر بسیار زیبا از اثر زیر چاپ خود در انتشارات سرزمین اهورایی را تقدیم این نشست کرد و مورد تشویق حاضران قرار گرفت .

دیگر حاضران در این نشست از اعضای انجمن ، مهمانان گرامی و دوستداران شعر و ادب عبارت بودند از :

آقایان 

بزرگمهر یزدانی 

احسان یزدانی 

رضا خواجه ( نفت گچساران )

سرکار خانم رقیه ی دانشمند 

سرکارخانم ارنواز کشاورز

پایان بخش این نشست رویایی در چهاردهمین شب ماه عظیم ذیحجه هزار و چهار صد وچهل و سه انداختن عکس یادگاری بود .

 

حسین جعفری - نوشته شده در ساعت چهار بامداد بیست و چهارم تیرماه هزار و چهارصد و یک

 

 

جمعه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۱ 12:16 سید حسام مزارعی

ابزار وبمستر

وبلاگ استت

| وبلاگ

ابزار وبمستر

آمارگیر وبلاگ

© مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)