چینشهایی از «چهار فصل» مجموعه ی: «سارهای بی قرار در جمجمه ام
چینش هایی از «چهار فصل» مجموعه ی:
«سارهای بی قرار در جمجمه ام»
سروده ی «مسعود منفرد»
🍂🍂🍂🍂🍂
«بهار»
اگر چه از گلوی تو
گلوله رها می شود
به سوی شاخه های سبز
ولی جشن گنجشک ها
هرگز تمام نمی شود
شده باشد،
لای خشت های خانه ای متروک
دوباره تازه تر سیز خواهند شد.
.................................
«تابستان»
شادی؛
به هنگام جزیره
میان سطرهای دریا
و ساز آرام ساحل
زیر باران انگشت های یک بهار
رقص رنگین کمان ماهیان
میان الفبای دلفین ها
با ستاره ای نقره ای
و ما همه
زندگی را خوب می دانیم
اگر صیادان سیاه بگذارند
عاقبت روزی با آب های آزاد
دست خواهیم داد.
.................................
«پاییز»
دوباره شب آمد
تا گیسوانت را
روی دیوارهای اتاقم بریزد
ومن خیال ببافم
میان موج های دریای سیاه
................................
«زمستان»
شیشه می شوم
سنگ را به آغوش می کشم
در خود فرو می ریزم
هزار ستاره
در من بیدار می شود
که متمایل شده ام
به سوی نور
................................
ضمن تبریک به جناب «منفرد»، بعدها بیشتر در باب کتاب صحبت خواهد شد.
به زعم من، همین چهار شعر انتخابی از هر فصل(ویژه دو شعر انتخابی از «بهار» و «تابستان»،با تم سیاسی و اجتماعی-کافی است پی ببری این مجموعه شعر اثری مانا و شاعر حرف های بیشتری برای گفتن خواهد داشت در آینده.
علی حسین جعفری(بیدل)
🍂🍂🍂🍂🍂