مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی.

وجه تسمیه روستای پلنگی‌

*وجه تسمیه روستای پلنگی‌:*

🌴🌴🌴🌴🌴🌴

روستای پلنگی در کنار رود خانه شاپور از سالیان بسیار دور محل زندگی مردمانی بوده است که سخت کوشی، تلاشگری، خلاقیت، انسان دوستی، مهمان نوازی، کمک به همنوع، غیرت و مردانگی، دفاع از محل زندگی و نوامیس و شرف، همکاری، همیاری، همزیستی مسالمت آمیز از ویژگی های بارز آنها بوده و هم اکنون نیز این ویژگی ها در رفتار، کردار و عملشان نمایان است.
*وجه تسمیه اول:* اینکه با توجه به اظهارات و بیانات شفاهی گذشتگان، درقسمت شمالی روستا شیار های عمیقی که هنوز هم وجود دارند و مردم ما معتقدند با توجه به غارهای کوچکی که در این شیارها وجود دارد محل زندگی پلنگ ها بوده است و همچنین یک درخت تنومند قدیمی دراین قسمت بوده که پلنگ ها بر بالای آن استراحت کرده وکمین نموده و به شکار حیوانات بویژه گاو، گوسفندان، بز دامداران مردم روستا می پرداختند و الان هم قسمتی از زمین های کشاورزی شمال روستای پلنگی به نام پلنگی است که چند قسمت عمیق به شکل شیار دارد که به گفته افراد مسن جایگاه و محل زندگی پلنگ وپلنگان بوده است.

*وجه تسمیه دوم:* اینکه از گفته ها و سخنان افراد مسن روستا به میان آمده و بیان شده است در این منطقه مردمانی زندگی می کردند که مانند پلنگ دارای غیرت، دفاع از حیثیت وآب وخاک و نوامیس و شجاعت بوده و همچنین در زمینه سوارکاری، تیر اندازی، کشتی مهارت خاصی در نزد همگان داشته اند.

*وجه تسمیه سوم:* اینکه از زبان پیران شنیده و بیان شده، این است که در این مکان فعلی روستای پلنگی یک پلنگ به حیوانات یکی از اهالی حمله می کند و مردم با همکاری یکدیگر پلنگ را مجبور به فرار می کنند و او را دنبال می کنند که پلنگ درحین فرار، به یک گیاه خاردار که تیغه های بلند و تیزی داشته( به اسم کُنجره ) برخورد نموده و کُنجره به پایش فرو می رود وباعث کندشدن حرکت پلنگ و از پای در آمدن پلنگ می شود و مردم نیز پلنگ را با چوب و چماق از بین می برند و از آن به بعد به این منطقه پلنگی گفته می شود وبه این گیاه الان کُنجره پلنگ کُش می گویند.

*وجه تسمیه چهارم:* در حدود سال‌های 1305 تا 1310 هجری شمسی که مرکز آمار مامور نامگذاری روستاها و صدور سجلدی می شود، وقتی به روستای پلنگی می آید و نزد کدخدای روستا می رود و اجازه صدور سجلدی را اعلام می کند، با کمک کدخدای روستا به صدور شناسنامه برای اهالی روستا می پردازد و بطوریکه پنج خانوار در.این روستا بودند که سرپرست شان گرگعلی نام داشتند و مامور.آمار پس از ثبت و صدور سجلدی برای اهالی روستا به خانه کدخدا می آید و به شوخی ومزاح می گوید همه اهالی روستا اسمشان گرگعلی است و نام روستا را چه بگذاریم، کدخدا می گوید وقتی اسم همه شان گرگعلی است پس ما برای روستا اسم پلنگی را انتخاب می کنیم، به این ترتیب از آن زمان نام این روستا در دفتر ثبت و آمار پلنگی نام گرفته است.(گرگعلی فرزند عام بارونی، گرگعلی فرزند عباسقلی، گرگعلی فرزند کل حسینقلی، گرگعلی فرزند کاعودلی و کاگرگعلی فرزند ملا کاووس که همگی از نظر سنی در یک رده بوده اند).
روستای پلنگی درقدیم تحت حمایت کدخدای مزارعی و خان و خوانین خشت و مجزا از خان و خوانین شبانکاره و سعدآباد بوده است و همچنین مردم این روستا از قدیم بیشتر با مردم خشت وبورکی ارتباط و رفت و آمد داشتند.
این چهار وجه تسمیه ای که بیان شده است همه گویای روستایی افتخار آمیز و دوست داشتنی و مشهور و با اهمیت در بین تمامی روستاهای منطقه بوده و می باشد.

*محمدکریم بارگاهی، روستای پلنگی*

دوشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۴ 22:20 سید حسام مزارعی

ابزار وبمستر

وبلاگ استت

| وبلاگ

ابزار وبمستر

آمارگیر وبلاگ

© مزیری - بی ورا( MOZIRI- BEYVARA)